جوان آنلاین: زن پزشک و نامزدش که برای فرار از بدهی ۷۰۰ میلیون تومانی مرد طلافروش نقشه قتل او را کشیدهبودند، پس از چهار سال محاکمه به سرنوشت خود رسیدند. حالا قاتل اصلی با حکم قطعی قصاص، در آستانه اجرای حکم قرار و فقط چند قدم تا چوبه دار فاصله دارد.
صبح روز چهارشنبه ۲۶ خرداد سال ۱۴۰۰، مأموران پلیس تهران از ناپدید شدن مردی به نام ایرج، یکی از جواهرفروشهای شناختهشده پایتخت باخبر شدند. پسر او که موضوع را به پلیس گزارش داده بود، گفت: «پدرم مغازه بزرگ طلا و جواهر دارد، اما از یکسال پیش مدیریت آن را به من سپرده بود و خودش فقط نظارت میکرد. او گاهی برای تفریح چند روزی بیرون میرفت، اما اینبار چند روز گذشت و خبری از او نشد. صبح روز بعد پیامکی از گوشی پدرم دریافت کردم که از من خواسته بود ۳۰ میلیون تومان به حسابی واریز کنم. لحن پیام مشکوک بود و وقتی تماس گرفتم، گوشیاش خاموش بود. حدس زدم برایش اتفاق بدی افتادهاست.
ردپای مستأجر پزشک
با ثبت این شکایت، با دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی، تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی وارد عمل شد. بررسیها نشان داد ایرج خانهای را به زنی ۴۴ ساله به نام شهین، پزشک متخصص زنان، اجاره داده و روز حادثه نیز قصد داشته برای کاری به منزل او برود.
وقتی مشخص شد آخرین فردی که ایرج با او دیدهشده شهین است، مأموران او را احضار کردند. زن پزشک از سرنوشت مرد طلافروش اعلام بیخبری کرد و مدعی شد: «کولر خانهام خراب شدهبود و از صاحبخانه خواستم برای تعمیر بیاید. او آمد، کولر را درست کرد و رفت. دیگر از او خبری ندارم.»
در حالی زن جوان این ادعا را مطرح کرد که مأموران در بازرسی خانه وی با آثار خون روی زمین روبهرو شدند؛ نشانهای که احتمال وقوع جنایت را قطعی کرد.
دوربینها راز را فاش کردند
از سوی دیگر، بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته اطراف ساختمان نشان داد شهین روز حادثه همراه مردی جوان، جسمی پتوپیچشده را از خانه بیرون بردهاست. بدین ترتیب، بازپرس دستور بازداشت فوری او را صادر کرد. شهین که ابتدا منکر جرم بود، سرانجام در بازجوییهای تخصصی به قتل ایرج با همدستی نامزدش، هومن، اعتراف کرد.
او را برای امضا دعوت کردم
شهین در اعترافات خود گفت: «چند سال قبل برای خرید طلا به مغازه ایرج رفتم و از همانجا آشنایی ما شروع شد. بعدها یکی از آپارتمانهایش را اجاره کردم. تصمیم داشتم خانهای دوطبقه بخرم تا در طبقه پایین مطب بزنم و بالا زندگی کنم. هنگام خرید پول کم آوردم و ایرج به من وام داد، اما هر ماه سود بیشتری طلب میکرد تا اینکه بدهیام به ۷۰۰ میلیون تومان رسید و دیگر نتوانستم پرداخت کنم.»
او ادامه داد: «با نامزدم، هومن که کارهای خرید مطبم را هم انجام میداد، تصمیم گرفتیم ایرج را به خانهام دعوت کنم تا از او به زور امضا بگیریم که بدهیام را تسویه کردهام. روز حادثه او را به بهانه خرابی کولر به خانهام کشاندم. هومن از قبل در خانه پنهان شدهبود. من برای دقایقی از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم، دیدم ایرج خونین روی زمین افتاده و نفس نمیکشد. فهمیدم هومن در درگیری او را کشته است.»
اعتراف نامزد قاتل
با اعتراف زن پزشک، مأموران هومن را نیز بازداشت کردند. او در بازجوییها گفت: «نقشه داشتیم ایرج را بترسانیم تا امضا بگیرد که بدهی پرداخت شدهاست، اما قبول نکرد و با من درگیر شد. با مشت و لگد زدمش، سرش به زمین خورد و بیهوش شد. شهین هم آمپول بیهوشی زد تا او را راحت جابهجا کنیم، ولی وقتی خواستیم بلندش کنیم، دیدیم فوت کردهاست.»
وی ادامه داد: «جسد را در کیسه خواب گذاشتیم، در پتو پیچیدیم و داخل خودروی خودش گذاشتیم. سپس به حوالی روستای مقانک دماوند رفتیم و جسد را در تپههای اطراف دفن کردیم.»
صدور حکم قصاص
با کشف محل دفن و شواهد موجود، پرونده کامل شد. شهین و هومن هر دو به جرم خود اعتراف کردند و راهی زندان شدند. دو متهم مدتی بعد برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان منتقل شدند. پس از برگزاری جلسات دادگاه در شعبه هشتم کیفری یک تهران، هومن به قصاص و پزشک زن نیز به حبس طولانیمدت محکوم شد.
با تأیید حکم در دیوان عالی کشور، پرونده برای اجرا به دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد. به این ترتیب، قاتل مرد طلافروش اکنون در آستانه اجرای حکم قرار گرفته و نفسهایش به شماره افتادهاست.